سخنراني دکتر احمدی نژاد  در ديدار با رؤساي دانشگاه هاي علوم پزشكي- شنبه 13 تير 1388

 

برای شنیدن این فایل لطفا روی این لینک (این جا) کلیک کنید

برای دانلود (این جا) را کلیک کنید.

لینک کانال تلگرامی :https://telegram.me/drahmadinejads

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية والنصر واجعلنا من خير اعوانه و انصاره والمستشهدين بين يديه

بنده هم اعياد ماه رجب را خدمت شما عزيزان تبريك عرض ميكنم و خدا را سپاسگزار هستم كه در چنين روزهايي و در آستانة ولادت امام مبين و قطب هستي امام علي (ع) در خدمت شما هستم. صميمانه از خدمات بسيار ارزشمندي كه شما عزيزان به ملت بزرگ ايران تقديم ميكنيد، تشكر ميكنم. حق اين است كه پيشرفتهاي ما در عرصة پزشكي و گسترش خدمات سلامت افتخارآميز است. وضعيت امروز ما با هيج زماني قابل مقايسه نيست.

من از همة شما تشكر ميكنم، كساني كه در عرصة پژوهش آموزش، درمان، خدمات درماني و همة بخشهاي گوناگون مشغول خدمت هستيد.

البته همينطور كه اشاره شد ما تا نقطة مطلوب فاصله داريم. من ميخواهم ضمن تشكر دو تا سه نكته را خدمتتان عرض كنم كه راه آيندة ما در عرصة پزشكي است. اولين كاري كه ميكنيد اين پيشرفتها را خوب براي مردم اعلام كنيد. نه اينكه آقاي دكتر لنكراني، آقاي دكتر ايماني، صالحي، لاريجاني بروند نيم ساعت در تلويزيون 20 تا آمار بدهند. نه، اينكه مثلا در بخش نوزادان شما دستاوردهاي بزرگي داشتيد اين بايد ده تا برنامه بشود، برنامة جاذب و اعلام بشود. همچنين در بخش دارو، در بخش روشهاي درماني، در عدالت، سلامت و بهداشت مردم خوشحال ميشوند هم حمايت ميكنند، هم دعا ميكنند، ما هم بيشتر مطلع ميشويم، نمايندگان محترم مجلس هم بيشتر مطلع ميشوند و انگيزه ها براي حمايت از بخش سلامت تقويت و تشديد ميشود و كار انشاءلله بهتر جلو خواهد رفت.

كار دومي كه بايد انجام بشود تكميل حلقة عدالت درماني و سلامت است. اين را بايد جدي دنبال بكنيد. بايد انشاءلله در اين دوره به يك جايي برسيم كه يك پاية بهداشتي و درماني براي همة مردم فراهم بشود. اين شدني است. من با تمركز تصميمات سلامتي و بهداشتي در يك نقطه موافق هستم. منتها بايد طراحي كنيد، بياوريد، موانعش را برداريم.

نكتة سوم تعديل هزينه هاي سلامت است. آقاي دكتر سجادي اشاره كردند بخشي از اين هزينه هايي كه ما داريم انجام ميدهيم يعني از كيسة مردم ميرود هزينه هايي نيست كه بايد انجام بشود، بلكه نبايد انجام بشود. اين به مديريت شما بر ميگردد. آقاي وزير، معاونين، رؤساي دانشگاه ها و كارشناسها [بنشينيد و در اين مورد تصميم بگيريد]. حالا ما ميگوييم مصرف خارج از قاعدة دارو اين يك گوشه اش است، مصرف  خارج از قاعدة ابزار و تجهيزات پزشكي، عدم استفاده از اصل طبابت بالاخره طبيب بايد خودش يك تشخيص دهندة قوي باشد. به قول آقاي دكتر، پزشك يك ربات نيست. البته حالا خوشبختانه در كشور ما اين جور نيست. ما ميخواهيم به آن سمت نرويم، بلكه در جهت عكس حركت كنيم.

بايد در عرصة بين الملل چه در توليد دانش و چه در ارائه خدمات حضور قوي داشته باشيم. حالا در مناطق آزاد قرار شد واحدهاي بين الملل تأسيس بشود اگر موانعي هست بياوريم زود برطرف بكنيم. ايران بايد به سرعت به يك قطب پزشكي منطقه اي و بعد هم قطب جهاني تبديل بشود. اين ظرفيت و اين توانمندي وجود دارد. الان ما هم نيروي انساني اش را داريم و هم دانش و امكاناتش را داريم، بنابراين بايد به آن سمت حركت كنيم.

جملة آخر اينكه بالاخره شماها ميدانيد شبكة دارو و تجهيزات پزشكي دنيا در انحصار صهيونيستها است. حالا خوشبختانه ما درجة خودكفاييمان در توليد دارو بسيار بالا است، اما در بحث تجهيزات پزشكي اين طور نيستيم. بايد صنعتگران، فناوران و متخصصان را در عرصة مهندسي پزشكي بسيج بكنيم انشاءلله اين خود اتكايي و خودكفايي را به نقطة مطلوب برسانيم. قطعا دولت از برنامه هاي خوبي كه شما در عرصة سلامت طراحي ميكنيد، حمايت ميكند. ما موافق گسترش دامنة تعريف سلامت هستيم. تا حالا شما با بيماريها مقابله كرديد، اما هنوز ما روي قد و توانمنديها و ذهن نرفتيم. بالاخره ميتوانيم بگوييم قد آدمهايمان كوچك يا بزرگ باشد، قواي جسمي آنها چقدر باشد. بيماري يك بخش آن است. در خوراكيها، غذاها وهنوز كار الي ماشاءلله باقي مانده است و كسي جز شماها نميتواند وارد آن عرصه ها بشود. بودجه هاي پژوهشي هم حالا انشاءلله اضافه خواهد شد، شما جلو برويد ما حمايت ميكنيم و خدمتتان هستيم، حالا يك جهشي در اين سه چهار سال اتفاق افتاد.

ما هم در خدمتتان هستيم، انشاءلله شما حركت بكنيد قول ميدهيم كه در هيچ عرصة پژوهشي مفيد به سمت اهداف پزشكي كشور باز نمانيد. اين قول را ميدهيم، بالاخره از زيرسنگ هم شده از هرجا كه شده هزينه ها را ما كاهش ميدهيم چون اين يك اصل است. انشاءلله حركت بكنيد. خوشبختانه انديشه هاي بلند و توانمنديهاي علمي و تحقيقي كشور ما اگر نگوييم بي نظير است حتما كم نظير است. اعتقاد من اين است كه بي نظير است. اينها در موضوع بهداشت و سلامت است.

اجازه بدهيد يكي دو تا مطلب كوتاه را هم راجع به شرايطي كه ما در آن قرار داريم خدمتتان عرض كنم. بالاخره ما در ميحطي زندگي ميكنيم كه متأثر و تأثيرگذار هستيم و نميتوانيم خارج از آن محيط براي خودمان طراحي داشته باشيم. بايد با توجه به محيط سياسي و اجتماعي حاضر طراحيهايمان را تنظيم كنيم. سه چهار نكته هم اينجا ميخواهم خدمتتان بگويم.

نكتة اول، هدف اصلي ما ساختن ايران است بايد همة ظرفيتهاي ايران شكوفا بشود. همة وجود ما فداي ايران است، چون ايران هويت، فرهنگ، آرمان، انديشه و آيندة ما است. اما ساختن ايران به صورت مجرد محال است. امكان ندارد ما يك سيم خارداري دور ايران بكشيم و بدون تعامل با جهان، ايران را بسازيم. اين نشدني است و هرچه جلوتر برويم، سختتر ميشود. ما ناچار از تعامل با جهان هستيم. اصلا يكي از ابزار ساختن ايران تعامل با جهان است. بايد از تجربيات و علم ديگران استفاده كنيم و تجربيات خودمان را به آنها بدهيم، حداقلش اين است كه كالا بدهيم و كالا بگيريم.

فرض كنيد ما ميخواهيم اقتصاد شكوفا داشته باشيم. اقتصاد شكوفا بدون 50 ميليارد، 100 ميليارد دلار صادرات كالا معنا ندارد. ميخواهيم بيكاريمان را جمع كنيم، نرخ بيكاري را كاهش بدهيم، اين نيازمند فعاليت اقتصادي است و يك بخش مهم فعاليت اقتصادي تبادل خارجي است. ما بايد با دنيا تعامل داشته باشيم. تعاملي كه ما ميخواهيم داشته باشيم اسمش تعامل سازنده است. تعامل سازنده يعني چي؟ بعضيها ميگويند تعامل سازنده يعني برويم در درون ساز و كارهايي كه در دنيا طراحي و حاكم شده است ما هم يك نقشي را انتخاب بكنيم. من ميخواهم سؤال كنم آيا با ساز و كارهايي كه نظام سلطه براي دوام سلطة خود طراحي كرده است هيچ ملتي ميتواند به نقطة مطلوب خودش دسترسي پيدا بكند؟ اين هم محال است. بالاخره دنيا با يك قواعدي اداره ميشود. اين قواعد را كي نوشته است؟ سمت و سوي اين قواعد كجاست؟ اينها واقعا اين قواعد را نوشته اند كه هر ملتي با استعداد بود، تلاش كرد، فداكاري كرد، بتواند خودش را به قله هاي دنيا برساند؟

آيا اين قواعد عادلانه است يا يك قواعد صد در صد يك سويه و به نفع جيبهاي گشادِ نظام سرمايهداري است؟ كسي هست شك داشته باشد كه اين دومي درست است؟

ببينيد نظام سياسياي كه بر دنيا حاكم كرده اند، چه هست؟ نظامي است كه اجازه ندهد هيچ ملت جديدي به اثرگذاري در محيط جهاني برسد.

همه بايد دستة دوم باشند. اقتصادي اش را هم ببينيد. اين سيستم اقتصادي كه طراحي كرده اند هر موقعي كه سرتان را بلند كرديد بگويند درجة ريسك شما 8 شد. هزينه هاي بيمه تان 10 برابر شد. اصلا ما با شما معامله نمي كنيم. اصلا شما را تحريم ميكنيم. همة شبكه دستشان هست. يك كليد بزنند كل شبكه را تحريم كند. حالا ما درست در اين شبكه برويم، مثل يك بازي ميماند كه تمام قواعدش را طرف مقابل طراحي كرده است. معيارش هم دست خودش است، داورش هم خودش است. اصلا امكان برد براي كسي هست؟ محال است. چه طور شما ميتوانيد  برنده بشويد وقتي كه خوب و بد را آن تعيين ميكند، درست و غلط را آن تعيين ميكند. همه چيز را آنها تعيين ميكنند. چه كار بايد بكنيم؟ ما ضمن تعامل بايد تلاش كنيم اين مناسبات را به سمت عدالت تغييربدهيم. به تعبيري ديگر ما بايد در مديريت جهان مشاركت فعال و اثرگذار داشته باشيم. يعني ما بايد در تنظيم قواعد دخالت كنيم. والا قواعد ديگر را هم به نفع خودشان مينويسند. بعد به ما ميگويند اجرا كنيد، تا تكان بخوريم ميگويند اين از ضوابط خارج شد و دنيا را به خطر انداخت، تو سرش بزن.

خلاصة عرضم در اين قسمت اين است كه ساختن ايران و اصلاح جهان از يك جنس و در طول هم است. لازم و ملزوم هم است. نميتوانيد شما در محيط بين المللي دخالت نكنيد، اثرگذاري مثبت نداشته باشيد بعد ايران را بسازيد. محال است نميگذارند كه بسازيد. به نسبتي كه در محيط بين الملل دخالت ميكنيم و آن قواعد را ميشكنيم و فضا براي كشور درست ميكنيم، پيشرفت [حاصل] ميشود و به ميزاني كه پيشرفت ميكنيم فرصت پيدا ميكنيم تا تأثيرات بيشتري را در محيط ايجاد كنيم. اينها با هم است. اصلاً انقلاب اسلامي آمد اين دو را احيا بكند. ساختن ايران همراه با دخالت در مديريت جهان و اصلاح مناسبات جهاني. بعضيها ميگويند آقا دروازه ها را ببند اول ايران را بسازيم، مقتدر بشويم بعد ميرويم روي دنيا اثر ميگذاريم. اين از آن خوابهايي است كه هيچ وقت تعبير نميشود. مگر ميگذارند. ما دو كشور قدرتمند اقتصادي در شرق داريم. من با مسئولين اينها صحبت ميكردم ميگفتم شماها خودتان را از محيط سياسي كنار كشيديد خيال ميكنيد اگر در اقتصاد پيشرفت كرديد بعدا ميتوانيد برگرديد محيط سياسي را به نفع خودتان تغيير بدهيد. اين نشدني است، نميگذارند. كما اينكه يكي از آنهايي كه 20 سال قدرت اول اقتصادي جهان بود، خوب چه شد؟ هنوز رئيس جمهور امريكا به آنها فرمان ميدهد كه شما حق نداريد برنج وارد كنيد بايد از ما وارد كنيد. ميگويد چشم، كار ديگري نميتواند بكند. حتي به آنها دستور ميدهند داخل كشور خودشان قيمت كالاهاي خودشان را بالا ببرند تا براي واردات كالاهاي آنها جا باز بشود. دستور ميدهند، نه اينكه توافق كنند.

ما با يكي از رؤساي قبلي اروپا دربارة داستان جنگ دوم جهاني صحبت ميكرديم، آمده بود بگويد آقاي اوباما ميخواهد شرايط را عوض كند و تغيير بدهد ومن گفتم بسيار خوب ما استقبال ميكنيم. ما كمك هم ميكنيم، دعا هم ميكنيم. ما دوست داريم دنيا درست بشود. اما از شما سؤال ميكنم، آيا قرار است آن تحميلاتي كه در جنگ دوم جهاني به شما شد و 60 سال است كه اسير يك عده اي هستيد، قرار است آنها عوض بشود؟ گفت آخر ما آن موقع قرارداد بستيم. دو طرف قرارداد با هم برابر بودند اما يكي برابرتر بود. گفتم حالا وقتش است كه آن سيستم ظالمانه را به هم بزنيد. اجازه نميدهند. اين دو با هم هست. در طول انقلاب اين خط ادامه پيدا كرده است. من انشاءلله در يك جلسة دانشگاهي ميگويم، دوستان هم نظراتشان را بدهند، كامل بشود. چون ما زندگيمان، هويتمان همه چيزمان با ايران و با انقلاب ايران درهم آميخته است.

امروز بدون انقلاب ايران معنا ندارد، ايران چه معنايي دارد؟ و اين انقلاب ريشه در اعماق تاريخ ايران دارد. دفعي نيست. كسي خيال نكند يك دفعه [رخ داده است]، اصلا محال است كه ملتي يك دفعه كاري بكند و موجش 30 سال همه دنيا را بگيرد. يك دفعه اي نيست.

اين در اعماق تاريخ و فرهنگ ماست. در اين 30 سال- من حالا ميخواهم جبهة بيروني اش را بگويم- در تعامل با دنيا اتفاقات بزرگي به نفع ملت ما افتاد. من احصا كردم، حداقل چهار انحصار جهاني درهم شكست. دنيا دو قطب بيشتر ندارد يا اين قطب است يا آن قطب. حتي از نظر ايدئولوژيك هم شما را تقسيم بندي ميكردند. ميگفتند يا ماركسيست و سوسياليستي يا ليبرالي. چيز ديگري وجود ندارد. عليه امريكا شعار ميدادي، ميگفتند آقا تو كمونيست هستي. عليه كمونيستها فرياد ميزدي ميگفتند امريكايي هستي. اين نظام سياسي بر دنيا حاكم بود كه با همديگر به تعادل رسيده بودند. توافق هم كرده بودند، يعني اصلا اين جور نبود كه بدشان بيايد، هر دو خوششان ميآمد كه اگر يكي از زير بليط اين در رفت حتما زير بليط آن يكي باشد. يعني در قواعد باشد. يعني در قاعدة دو قطب همه همان تو باشند. دو قطب شكسته شد. يك قطب كه از بين رفته، قطب دومش هم از بين رفته و رويش نميشود بگويد از بين رفته است. الان همة آنها ميگويند دنيا چند قطبي است و اصلا ديگر قطب معنا ندارد و يك چيز ديگري شد. اين يك انحصار است كه درهم شكسته است.

انحصار دوم، انحصار علمي است. اصلا بدون علم مگر ميشود پيشرفت كرد. محال است. علم مهمترين ابزار دست انسان براي تعالي و پيشرفت است. يك ملت بدون علم 24 ساعت تمام هم كار بكنند، صد سال هم عمر كنند همه كار بكنند به جايي نميرسند. پانصد سال ميگذرد هنوز در دوران گاو آهن هستند. علم است كه عرصه هاي جديد را باز ميكند و افقهاي آينده را روشن ميكند. نظام سلطه علم و علوم پيشرفته را در انحصار خودش ميخواهد. باز يك تقسيم بندي در دنيا شده است. چند كشور هستند كه از علوم پيشرفته برخوردار و بقيه هم مصرف كننده هستند. انحصار علمي ابزار سلطه بر ساير ملتها است. انقلاب ما اين انحصار را هم در هم شكست. نقطة اوجش ماجراي هسته اي است. در موضوع هسته اي درست است كه استقلال سياسي براي ما بسيار بسيار مهم بود. آنها ميخواستند هم استقلال سياسي ما را بشكنند و هم مانع از شكسته شدن انحصار بشوند. ملت ايران در هر دو جبهه پيروز شد. آنها هيچ درجه اي از استقلال را براي ملتها نميپسندند. براي اينكه  كافي است در كل دنيا يك كشور صددرصد استقلال داشته باشد ديگر آن هژموني به هم ميخورد. تمام است.

ميدانيد تا كجاها آمده اند. آنقدر پررو هستند گفتند نطنز را تعطيل كنيد، بسيار خوب. اصفهان را تعطيل كنيد، بسيار خوب. قطعه سازي را تعطيل كنيد، بسيار خوب. آزمايش دانشگاه ها را تعطيل كنيد، بسيار خوب. رشته هاي منتهي به هسته اي را تعطيل كنيد، بسيار خوب. آخر گفتند باز هم اعتماد نداريم، بايد پروتكل الحاقي امضا كنيد. پروتكل الحاقي بدون مصوبه مجلس و خلاف قانون اساسي امضا شد. پروتكل الحاقي يعني چه؟

يعني تمام مأمورين آژانس در هر لحظه بدون اعلام قبلي از هر نقطة ايران ميتوانند بازديد كنند. يعني توانمنديهاي علمي و توانمنديهاي دفاعي شما در معرض ديد دشمن است. به اين هم قانع نشدند گفتند ما اين را هم قبول نداريم. يك چيزي را به نام ترتيبات اجرايي تحميل كردند. در ترتيبات اجرايي تعهدي داده شد كه در تاريخ اين كشور داده نشده بود. معنايش به زبان خودي اين است كه هر خلاقيت و هر فكر تازهاي كه به ذهن دانشمندان ايراني ميرسد قبل از هر اقدام بيروني بايد آنها را مطلع كنند و اين هم امضا شد. اما دست برنداشتند. بعد از اين همه امتياز كه گرفتند تازه آقاي بوش گفت ايران محور شرارت است و بايد به ايران حمله كنيم.

جنسشان اين است، شما عقبنشيني كنيد تا آخر ميآيند. يعني ميآيند تا جايي كه هيچ هويتي، حيثيتي، انگيزهاي و شخصيتي باقي نماند كه بخواهد بعدا دوباره رشد كند. ريشه را ميخواهند بسوزانند. اين براي ما خيلي مهم بود، اما مهمتر شكستن انحصار علمي بود. آنها ميخواستند بگويند جايگاه ايران در دنيا ردة دوم است. اصلا ايران نميتواند در اين طبقة بالا كه چند تا كشور هستند بيايد. نه ايران، 180 كشور نميتوانند بيايند و همه راه ها را بسته بودند. عصبانيت اصلي آنها اين است كه شما اين انحصار را شكستيد. حتي حاضر بودند خودشان فناوري را به ما بدهند. گفتند آقا ميآييم نصب ميكنيم خودمان هم بالاي سرش هستيم، اما ملت اين انحصار را شكست.

انحصار سوم انحصار تئوريهاي حكومت داري است، انحصار قدرت نظامي و اثرگذاري قدرت نظامي در معادلات سياسي است. شما ميدانيد دو قدرت مسائل سياسي شان را در دنيا با قدرت نظامي حل ميكردند. قدرت نظامي حرف اول را در عرصة سياسي ميزد. بخشي از اين انحصار در دورة جنگ تحميلي شكست. دفاع مقدس تركهاي اساسي به پيكرش انداخت. بخشي از آن در عراق و افغانستان درهم شكست. يعني حمايتي كه ملت ايران از مردم افغانستان و عراق كرد باعث شد كه ديگر اثرگذاري قدرت نظامي در معادلات سياسي متلاشي شود. تمام شد، مگر اينكه بروند يك كشور كوچكي مثل هندوراس را پيدا كنند كه 200 هزار نفر جمعيت دارد و كودتا كنند. در آنجا هم آبرويشان در دنيا ميرود. آنها ميگويند ما 10 هزار تا كلاهك داريم پس هرچه ما ميگوييم. صد هزار هم داشته باشيد، دوران اين حرفها تمام شد. مرزها جابه جا بشود، حيثيتها جابه جا بشود ديگر تمام شد.

انحصار بعدي انحصار تئوري حكومتداري است. آنها چيزي به نام دموكراسي ليبرال درست كردند گفتند اين پايان تاريخ است. ببينيد، جالب است باز در همين دموكراسي قواعد، معيارها و داوري هم دست خودشان است. آنها ميگويند كجا دموكراسي هست و كجا دموكراسي نيست.

كشورهايي هستند كه در نظام سياسي آنها اصلا انتخاباتي وجود ندارد، از نظر آنها دموكرات هستند. كشورهايي هستند كه انتخابات برگزار ميكنند ولي 99 درصد مردم شركت نميكنند، خودشان تأمين ميكنند اينقدر به حساب اين بنويس و آن بنويس، آن هم دموكراسي محسوب ميشود. اما يك كشوري 30 سال انتخابات دارد اسمش دموكراسي نيست چرا؟ چون آنها هستند كه ميگويند چه دموكراسي هست و چه نيست.

در اين انتخابات انحصار تئوري حكومتداري درهم شكست و اين عصبانيتي كه ميبينيد همينطور جيغهاي سرخ و بنفش ميكشند به خاطر اين است كه اين انحصار در هم شكست. اصلا يك ترازي از دموكراسي، يك جلوه اي از دموكراسي و آزادي در ايران نشان داده شد كه اين بي نظير است. اينجا ديگر قطعا بي نظير است. در هيچ جاي دنيا در انتخابات اجازه نميدهند مباني اصلي استقرار حاكميت مورد مناقشه قرار بگيرد؛ هيچ كجا. رقابتها در يك زاويه بستة دو درجه اي از 30 درجه است. اصلا در يك مخروط دو درجة زاوية مركزي از اين كره است. اما در انتخابات ايران ميبينيد. همه چيز روي ميز است كسي براي خودش هيچ حدي قائل نبود. اين تراز از دموكراسي همة حيثيت آنها را زير سؤال برده است. چون  اين الان يك بحث مفصلي دارد بايد بنشينيم با هم واقعا يك جاي ديگر بحث كنيم.

يك تغيير معادله هم اتفاق افتاده است. در اين نبرد بين انقلاب و نظام سلطه يا به تعبير خودمان تعامل سازنده بين ما و جهان، انقلاب آمد يك تغييري در معادله ايجاد كرد. اين معادله چه بود؟ معادله اين بود كه نظام سلطه در درگيري با ملتها و در درگيري با انقلابها خط درگيري را در دل آن ملت و آن كشور ميبرد. امام آمد خط درگيري را در دل دشمن برد. سال 1358 امام فرمود روز قدس. روز قدس يعني تغيير خط درگيري. بعد گفت جبهه مستضعفان. هر نقطة عالم مظلومي باشد ما هستيم. همة همت دشمن و نظام سلطه اين بوده است كه طي اين 30 سال جبهه را دوباره به داخل برگرداند. اوايل انقلاب را به ياد بياوريد كه در همه جاي ايران آشوب درست ميكردند. در دانشگاه ها يادتان بيايد. همه جا، از صبح تا شب به جاي اينكه با نظام سلطه درگير باشيد، در تهران، شيراز، مشهد، اصفهان درگير بوديد. اين هنر نظام سلطه بود كه موج انقلاب آنها را عقب زد. در چند سال اخير باز موفق شده بودند كه خط را در داخل مرزهاي ما بياورند. 18 تير يادتان هست. درگيريهاي سياسي و جبهه بنديها يادتان هست، اين يعني انتقال درگيري به داخل و اگر خط درگيري به داخل كشور منتقل بشود نيازي به كار ديگري نيست؛ خود اين يعني براندازي. چون اگر بنا باشد كشوري نيروهايش تقسيم بشوند صبح تا شب با هم درگير باشند، اين خودش تمام شده است. نه پيشرفتي، نه كار علمياي و نه سازندگي ميشود، ده سال ديگر تمام هستند.

در اين سه چهار سال اخير هم خط مقدم درگيري خيلي جلو رفته است؛ يعني منتقل شد. آنها اميد بسته بودند. ماجراي توسعة سياسي يادتان هست. يعني هر روز صبح كه مي آييد منتظر يك تنش سنگين در سطح ملي باشيد. ملت اين را پس زد و خط را برد در نيويورك و واشنگتن گذاشت و آنها از اين عصباني هستند. خط الان نقاط دور رفته است. به ما ايراد ميگرفتند كه چرا شما به امريكاي جنوبي سفر ميكنيد؟ اولاً نگاه ما نگاه بين الملل است. نگاه اسلام، انديشة انساني جهاني است. اصلا نميتواند محصور بشود. ضمن اينكه ما چرا بايد اجازه بدهيم خط را در تهران بياورند. خط آنجا باشد. آنها خيلي عصباني هستند.

سعي كردند در اين انتخابات دوباره خط را برگردانند و به داخل بياورند، اما يك حضور تاريخي و 40 ميليون رأي آگاهانه و هوشمندان آنچنان به اينها سيلي زده است كه جيغشان فلك را پر كرده است. اينقدر برايشان انتقال اين جبهه به داخل مهم بود كه همة ماسكها را برداشتند. ما دو توپ به سمتشان رفتيم، الان هر دفعه ميآيند حرف بزنند اول توبه ميكنند، آقا ما اصلا كي خواستيم در مسائل داخلي ايران دخالت بكنيم. اصلاً چنين چيزي نيست، ما نگران فلان مسئله هستيم. شما غلط ميكنيد نگران هستيد. چه كاره عالم هستيد كه نگران هستيد؟ به حساب شما اين مسائل نوشته شد. بايد محاكمه بشويد. نگرانيد؟ بله نگران هستيد. نگران خودتان هستيد. نگران تئوري دموكراسي ليبرال هستيد كه بر باد رفت و تمام شد، ما ميفهميم. ما دماغ سوختگي شما را ميفهميم. شما ميخواستيد منتقل كنيد، به لطف خدا يك بار ديگر شكست خورديد.

عرض آخرم دو جمله است. عزيزان من، بايد ايران را به سرعت بسازيم بخش مهمي از اين ساختن به سلامت و توليد علم بر ميگردد و اين كار شماست. رؤساي دانشگاه ها بايد يك محيط امني را در دانشگاه ايجاد كنند كه دانشجو و استاد ما با فراغ بال كار كند، پژوهش و تحقيق، تحصيل بكند و رشد كند. هدف را بايد خيلي دور بگذاريم. درست است كه براي رسيدن به آن بايد برنامه ريزي كنيم. سه ساله، پنج ساله، بالاخره بايد آن را كميّ بكنيم. اما اصل هدف را خيلي دور بگذاريد و ما بايد در بالاترين قلّه علمي جهان بنشينيم. اين هدف ميشود. اگر اين را هدف گذاشتيم همتهايمان را به قدر اين هدف تجهيز ميكنيم و دوم اينكه بايد در عرصة جهاني از موضع سازنده و اصلاحگر وارد شويم، والا شكست ميخوريم. آنها ميخواستند جبهه را به داخل منتقل كنند كه اسم آن را براندازي [بگذارند]، اصلا عين براندازي است. اگر در كشور ما يك درگيري داخلي درست بكنند، اين عين براندازي است. در اينجا شكست خوردند، حالا روي هدف ثانوي رفته اند.

در اين انتخابات اقتدار ملت ايران در مناسبات جهاني صد پله بالا رفت. از قبل البته آنها پيش بيني ميكردند، اما اميد كمي داشتند كه بتوانند تغيير دهند. آقاي اوباما روز انتخابات چه گفت؟ گفت نشانه هاي تغيير در ايران هست، اميدوارم اتفاقي كه در لبنان افتاد در ايران هم بيفتد. حالا اتفاقاتي كه آنها ميخواستند نيفتاد. الان دنبال اين هستند كه اين انرژياي كه در داخل كشور براي ساختن و در عرصة جهاني براي تغيير دادن متراكم شده است، اين را مستهلك كنند. شروع كردند كه انتخابات ايران مشكوك است، مشروعيت ندارد. اما من به شما ميگويم اينجا هم دوباره اشتباه ميكنند. به فضل الهي ما دور جديدي از فعاليتهاي ديپلماسي را كه شروع بكنيم ده برابر قبل از موضع اقتدار وارد ميشويم و در جهت اصلاح مناسبات جهاني حركت ميكنيم.

من همين جا در كنفرانس خبري قبل از انتخابات گفتم. گفت يك موقعي گفته بوديد كه آقاي بوش را به مناظره دعوت ميكنيد حالا آقاي اوباما را دعوت ميكنيد؟ گفتم بله، دعوت ميكنم. انشاءلله سازمان ملل ميرويم و از قبل اعلام ميكنيم آقاي اوباما به مناظره بياييد. بيا بنشين در حضور دنيا، ما نميخواهيم پشت پرده برويم راجع به سرنوشت ملتها توافق كنيم و پدر ملتها را در بياوريم. مسائل جهان مربوط به همة ملتها است و همه بايد در جريان قرار بگيرند. آن وقت شماها هم ميدانيد كه نتيجهاش چه ميشود. اينكه آقايان بيايند همين طوري بادي به غبغب بيندازند و شروع كنند راجع به ملتها اظهار نظر كردن و بيادبي و دخالت كردن، اينها بايد تعطيل بشود و به شما عرض ميكنم بدانيد به فضل الهي به سرعت اين اخلاق از دنيا برچيده خواهد شد. دوره اش تمام شده است. دورة باد به غبغب انداختن و قيافه گرفتن و امپراطوريها در دنيا تمام شده است. اينها آدمهاي عقب افتادة سياسي هستند. اصلا نميدانند سياست چيست. محيط بين الملل را نميشناسند. انسانها عوض شده اند، انسانها رشد كرده اند. مطالبات جامعة بشري عوض شده است. اينها ميخواهند با فرمولهاي 60 سال قبل مسائل امروز جهان را حل كنند. نميتوانند. اين كاري كه ملت ايران در انتخابات كرد، پتانسيلي را متراكم كرد كه به فضل الهي همة مطالبات جهان را به نفع عدالت تغيير خواهد داد. 85 درصد مشاركت يك ركورد تاريخي است، آن هم در انتخاباتي با يك آزادي نزديك به مطلق. اگر نگوييم مطلق كه بگويند مطلق وجود خارجي ندارد، ولي نزديك به مطلق. 85 درصد مردم مؤمن، فهيم آمدند، ايستادند و رأي دادند.

ته دل همة آنها هم يك چيز هست. همه دنبال عزت و تعالي ايران و عدالت و برادري هستند. حالا سليقه هاشان، يكي خيال ميكرد از اين طرفي ميشود ولي خواسته ها يك چيز بيشتر نبود. ما بالاخره در بطن مردم هستيم، شماها هم هستيد. خواسته ها يك چيز بيشتر نيست.

تعالي ايران، فرهنگ ايران، صلح و عدالت براي همه. انشاءلله كه دانشگاه هاي ما، دانشگاه هاي علوم پزشكي ما پرچمدار ساختن ايران و اصلاح جهان باشند.

والسلام عليكم و رحمة لله و بركاته